برای شروع بازی تقلید احساسات تصاویری از چهره انسانها از مجلات و کتابها ببرید. مهم نیست که سایز و اندازه عکسها با هم برابر باشند در این بخش بیش از هر چیزی دیدن و شناخت احساسها از طریق عکسها برای ما مهم است . همچنین میتوانید به جای برش صورت کامل تنها چشمها، لب، ابروها که بیشتر حاوی اطلاعات احساسی هستند را بریده و با دسته بندی هر گروه با هم آن را تبدیل به یک کتابچه کنید. در نهایت شما باید تصاویر زیادی از اجزای صورت و یا صورتهای مختلف داشته باشید.
بازی با نگاه کردن به تصاویری که گردآوری کرده اید شروع می شود. گاهی به تصویری دقیق شوید و از کودک بخواهید صورتش را مشابه تصویری که می بیند کند. وقتی یک دور کامل تصاویر (چه تصاویر کامل چه اجزای صورت) را دیدید حالا وقت آن است که از کودک بخواهید از میان تصاویر آنهایی را برای شما انتخاب کند که حالت غمگینی را به شما نشان دهد. اگر اجزای صورت را جمع آوری کردهاید از کودک بخواهید طوری تصاویر را در کنار هم بچیند که تصویری از یک آدم غمگین را به شما بدهد.
از تصویر نهایی کودک عکس بگیرید و در زمانهای بعدی عکسها را با هم مرور کنید و درباره حس هر تصویر با هم صحبت کنید. حتی یک کودک یک ساله هم قادر است تفاوت بین احساسها را متوجه شود هر چند که هنوز نمیتواند کلمات را به زبان بیاورد اما میتواند حس عکس را تقلید کند.
بازی تقلید احساسات به تقویت مهارتهای اجتماعی و هیجانی، خود آگاهی، حل مساله، تقویت مهارتهای زبانی، شناخت احساسها، همدلی، خود کنترلی، در گروه سنی یک تا نه سال کمک میکند.
بخش تکمیلی بازی تقلید احساسات:
برای شناخت احساسات میتوان با استفاده از پارچههای نمدی طرحی از یک صورت را بریده و روی مقوا بچسبانید و برای این چهره حالتهای مختلف چشم و دهان و ابرو را بریده و آماده نمایید. از کودک بخواهید که با تغییر چشمها و دهان و ابروها حالات مختلفی را روی این صورتک نمدی ایجاد کند. بازی تقلید احساسات برای کودک یک و دو ساله تنها شامل چسباندن بخشهای مختلف صورت و نشان دادن آن به کودک و تقلید حالت چهره برای اوست و بیان اینکه این چهره چه حس و حالتی را دارد. کودکان یک ساله میتوانند ادای گریه کردن و خندیدن را در بیاورند و اگر چه بقیه حسها را درک میکنند اما قادر به پاسخگویی به آنها نیستند.
برای کودک سه سال به بالا بخواهید با تصاویری که از مجلات و روزنامهها گردآوری کردهاید طرحی از صورتی غمگین را برای شما بچیند. بعد از چیدن از کودک بخواهید همان حسی را که دارد مشاهده میکند را برای شما نیز تقلید کند. آیا در این کار موفق بوده است؟ از صورت کودک عکس بگیرید و عکس او را با تصویری که برای شما چیده است مقایسه کنید. آیا کودک بار دیگر میخواهد چهرهاش را تغییر دهد و مجددا ناراحتی را نشان دهد یا خیر؟ از کودک بپرسید چه اتفاقی برای این تصویری که چیده افتاده که ناراحت است. کودک میتواند یک جمله کوتاه بگوید مثل اینکه« شیرینی نداره» یا اینکه یک داستان برای شما بگوید. گاه کودکان در قالب داستانها و جملاتی که به شما میگویند تجارب ناراحت کننده خود را نیز برون ریزی میکنند که به شما در شناخت بیشتر کودک و احساسات او کمک میکند.
با مقوا یا کاغذ دو شکلک گرد که یکی خوشحال و دیگری غمگین به نظر میرسد بکشید و از کودک بخواهید همه عکسهایی (چه تصاویر کامل صورت و چه اجزای آن)که گردآوری کرده را در یکی از این دو شکلک دسته بندی کند. بهتر است برای بچههای کوچکتر تصویر کامل صورت و برای بچههای بزرگترـ بچه های پنج سال به بالاـ اجزاء صورت گردآوری شود. آیا تصاویری باقی مانده است که کودک نتواند در هیچکدام از دو دسته بگذارد. اگر به جای خوشحال و غمگین دو کلمه بد و خوب را بگذاریم کودک این تصاویر را چگونه دسته بندی میکند؟
برای کودک شش سال به بالا یک آینه بگذارید یا صندلیش را در جایی بگذارید که بتواند در آینه نگاه کرده و نقاشی کند. از او بخواهید در آینه اخم کرده و به چهره خودش دقیق شود حالا به او وسایل نقاشیاش را بدهید و از او بخواهید تصویر اخموی درون آینه را روی کاغذ نقاشی کند. آیا میتواند داستانی بسازد که چرا این نقاشی اخم کرده؟ او از چه چیزی ناراحت و دلخور است؟ به آنچه کودک میگوید خوب گوش دهید در بسیاری از مواقع کودکان ناراحتیهای خود را در قالب داستان این تصاویر خیالی مطرح میکنند.
در روزهای بعد وقتی با کودک تصاویر (عکسهای گرفته شده یا تصاویر برش داده شده) را مرور میکنید از او بپرسید که در این شرایط چه جملاتی برای این فرد میتوان گفت. مثلا بگویید « این جا این فرد خیلی غمگینه. به نظرت چی شده؟ بهش چی بگیم آروم بشه…من بهش میگم خیلی غصه داری… گمانم به یه کم بغل احتیاج داری… یا من می رم و بوسش میکنم و بغلش میکنم…» کودکان کوچکتر در این شرایط فقط شنونده صحبتهای شما هستند. این جملات و کلمات به کودک کمک میکند تا در شرایط مشابه بداند چه عملکردی از خود باید نشان داده و چه جملاتی را به کار ببرد. زمانی که کلمات را برای بیان به کودک انتخاب میکنید به سن او توجه کنید گاهی برای کودک کوچکتر کلام بچگانه قابل فهمتر است.
در طی روز از کودک خود بپرسید که الان چه حسی دارد. اولین کاربرد این سوال کمک به کودک در شناخت خود است . کودک میتواند با جملات آنچه در درونش اتفاق می کافتد را بیان کند و یا اینکه با تصاویر کتابچه و یا نقاشی به شما نشاندهید چه حسی دارد. از او درباره اینکه چه تجربه ای باعث بوجود آمدن این حس شده و یا هیجانات خاصش گفتگو کنید. چه چیزی باعث آرامشش می شود و یا احساسش را بهتر میکند. میتوانید به او پیشنهاد بغل کردنش، رفتن به یک اتاق آرام و کمی سکوت، صحبت درباره آن با کسی که دوستش دارد، و یا ورزش کردن و شیوه های کنترل هیجانات صحبت کنید.
برای کودک شش سال به بالای خود بازی تقلید احساسات را میتوان به طریق زیر نیز ادامه داد. لیستی از موقعیتهایی خیالی را متناسب با سن کودک تهیه کنید. این موقعیتها به طوری فرض شدهاند که کودک باید احساس خودش را در هر موقعیت نشان دهد. این سوالات باید از خیلی واقعی و ملموس تا غیر واقعی و خیالی را در بر بگیرد برای مثال اینکه «چه احساسی داشتی اگر وقتی خیلی گرسنه بودی و میاومدی توی آشپزخونه تا آخرین تکه شیرینی رو بخوری اما میدیدی کسی دیگه اونو قبلا خورده؟ چه احساسی داشتی اگه بری خونه عموت که با پسر عموت بازی کنی اما ببینی اون سرماخورده، چه احساسی پیدا میکنی اگر میتوانستی به درون اسباب بازی دوست داشتنیت بری و…» کودک باید در هر موقعیت خود را فرض کرده و سپس برای آن موقعیت بگوید چه حسی دارد و نیز چه کمکی میتواند در آن موقعیت به خود بکند و یا چه جملات و کارهایی باعث کمک به حسش میشد.
نکته:
وقتی برای مشکلی غمگین و یا ناراحت هستید و کودک به شما میگوید که شما ناراحتید این حالت را از او پنهان نکنید. نگویید نه ناراحت نیستم. به او توضیح دهید که برای چه چیزی ناراحت هستید. نیاز نیست شرح ما وقع را با جزئیات به کودک اعلام کنید تنها کافی است بداند فردی به خاطر کار نادرستی که کرده شما را عصبانی کرده است. میتوانید حتی به کودک بگویید که چه چیزی حال شما را خوب میکند. (اگر یه بغل به مامان بدی حال مامان بهتر میشه) اگر کودک تلاشی برای بهبود حالتان از خود نشان داد او را از خود دور نکنید. به او نشان دهید که توجه او حال شما را بهبود داده است. کودکان به این طریق یاد میگیرند که میتوانند برای احساسات دیگران کاری بکنند و در قبال احساسات دیگران منفعل نباشند. همچنین یاد میگیرند یک حس میتواند ناشی از چه چیزهایی باشد و یا باید چه واکنشی در هر زمان از خود نشان دهند. زندگی گاهی خیلی سخت است اما به این فکر کنید که اگر افراد اطراف شما آدمهای حساسی نسبت به حالات دیگران باشند و تلاش کنند تا حال همدیگر را خوب کنند چه مقدار به یکدیگر کمک کرده و زندگی بهتر می شود. این کار باید جزء اولویتهای آموزشی هر فرد بخصوص والدین قرار بگیرد.
بخشی از این مطلب با راهنمایی از سایت لحظه های یک روز برداشت شده است.