این مطلب تاملی کوتاه درباره تاثیرات مثبت و منفی تلویزیون، ویدیو، َموبایل و تمامی تکنولوژیهای تعاملی در آموزش و سلامتی کودکان از زمان تولد تا پنج سالگی را در برخواهد داشت.
نوزادان، کودکان نوپا و پیش از دبستان، امروزه در دنیای غرق در انواع تکنولوژیها رشد میکنند. تا پیش از این امیدهای زیادی برای آموزش از طریق رسانههای تعاملی برای کودکان وجود داشت. اما این امید با ترس درباره استفاده بیش از حد این ابزارها در طی دوره حساس رشد مغز همراه شده است. رشد مغز از تولد تا ۵ سالگی بسیار سریع است و به آن دوره حساس رشدی مغز میگویند. دورهای که در آن روابط امن و رفتارهای سالم پایه گذاری و ساخته میشود.
از سوی دیگر تکنولوژیهای نوآورانه و جدید تغییرات بزرگی در رسانههای تصویری و صوتی ایجاد کرده است. این تغییرات و پیشرفتها زندگی ما بزرگسالان را دستخوش تحول کرد و پس از آن نقش خودش در زندگی کودکان و بچه ها را تغییر داد.
بچههای کوچکتر از دو سال نیاز به تجربه و دستکاری عملی و تعاملات اجتماعی واقعی با افراد مطمئن زندگیشان دارند. از این طریق میتوانند مهارتهای شناختی، زبانی، حرکتی و اجتماعی- هیجانی خود را رشد و توسعه دهند. از آنجا که مهارتهای نمادین(مثل زبان)، حافظه و توجه بچههای این گروه سنی رشد کافی را نکرده است نمیتوانند از رسانههای دیجیتال، همانند آنچه از مراقبین و والدین یاد میگیرند، آموزش ببینند. همچنین آنها در انتقال این دانش به تجربه سه بعدی خود مشکل دارند(انچه به عنوان سیب در محیط دیجیتال میبینند با سیبی که در محیط طبیعی تجربه میکنند کاملا متفاوت است).
عامل اصلی که بچه ها از رسانهها یاد میگیرند (که معمولا از ۱۵ ماهگی شروع می شود)، خود این رسانهها نیستند. حضور والدین در زمان تماشا کردن رسانهها با کودکان و مهمترین عامل تکرار مجدد محتوا توسط والدین برای کودک است که باعث یادگیری آنان میشود. برای مثال وقتی کودکتان در حال شنیدن یک موسیقی کودک است و در آن به کودک گفته می شود دستها را ببر بالا، او تنها نگاه میکند. وقتی کودک پاسخ میدهد که شما به عنوان والدین به کودک میگویید دستهات رو ببر بالا . و یا خودتان این کار را انجام میدهید. کودک پس از آن این کار را در دفعات بعدی شنیدن همان موسیقی تکرار خواهد کرد. در واقع شما به عنوان آموزش دهنده مجدد محتوا در این شعر وارد شدهاید و کودک از طریق شما مفهوم بالا بردن دستها را فرا گرفته است.
حضور آموزشی والدین (به صورت تکرار مجدد) در دیگر رسانههای تعاملی نیز موثر است. برای مثال این روزها کودکان شاهد گفتگوی والدینشان با واتساپ، تلگرام، فیستایم، ایمو و نظایر آن هستند. این رسانههای تعاملی، امکان برقراری ارتباط با اقوام و دوستان دور و نزدیک را فراهم میکند. شواهد نشان داده که اطفال و کودکان نوپایی که در این مکالمات درگیر میشوند تنها از همراهی والدین برای تکرار مجدد محتوایی که میبینند و میشنوند، آموزش میگیرند و نه خود این تکنولوژیها.
آموزش از طریق تبلتها چگونه است؟ صفحه نمایشهای لمسی تبلتها وموبایلها کودکان را قادر کرده که وقتی پاسخ درستی به برنامه میدهند بر اساس سطح پاسخ در برنامه تشویق و حمایت شوند. تحقیقات آزمایشگاهی نشان داده کودکان در گروه سنی ۱۵ ماهگی میتوانند از رسانهها با صفحه نمایش لمسی کلمات جدید را یاد بگیرند اما در انتقال این دانش به دنیای سه بعدی مشکل دارند.
همچنین تحقیقات نشان داده که کودکان ۲۴ ماهه در صورتی میتوانند کلمات را از یک رسانه و یا برنامه ویدیویی گفتگو محور آموزش ببینند که یک بزرگسال پاسخگو وجود داشته باشد که وقتی پاسخ مرتبط را میدهد تایید بگیرد. به طور کلی شواهد کمی برای سودمندی اثر رسانهها در گروه سنی زیر دو سال وجود دارد.
همچنین بسیاری از برنامهها و اپلیکیشنهایی که ما تحت عنوان برنامههای آموزشی برای کودکان از مراکز مختلف دانلود واستفاده میکنیم شواهدی از کارآمدی برای کودکان را ندارند. دلیل اول اینکه بر اساس قواعد و برنامه درسی لازم برای گروه سنی سه تا پنج سال نوشته نشده است. تنها یک مورد از برنامههای تلویزیونی طراحی شده خاص برای این گروه سنی، نشان داد که در تقویت مهارتهای شناختی، زبانی و پیامدهای اجتماعی موثر است.
لازم است بدانیم که مهارتهای تفکر سطح بالا و کارکردهای اجرایی لازم برای موفقیت در مدرسه مثل پایداری بر یک وظیفه،کنترل تکانه، تنظیم هیجان(بازی مرتبط)، خلاقیت و تفکر منعطف، به بهترین شکل در بازیهای غیر دیجیتالی ساختار نیافته و بازیهای جمعی وجود دارد. چرا که بهترین مقدار تعامل بین کودک و الدین را به همراه دارد.
در بخش بعدی به مشکلات این رسانه ها و نکاتی برای استفاده موثر در هر گروه سنی بیان خواهد شد. این مطلب برگرفته از آکادمی پزشکان آمریکا است.